قصر الشوق - قصر دلتنگی

الاغنية : قصرالشوق
معني : قصر دلتنگی
صوتك وجهك عطرك شعرك
صدای تو صورت تو بوی خوش تو و موهای تو
لمسة ايدك عم تندهلي
نوازش دستان تو همه این ها من را صدا می زنند
شايف فيكي ام ولادي
تو را همچون مادر فرزندانم می بینم
شامم ريحة ارضي و اهلي
و در تو بوی خوش سرزمین و وطنم را احساس می کنم
عارف خلف البحر الازرق
می دانم که پشت این دریای آبی
لما الشمس تموت بتخلق
هنگامیکه خورشید همراه با غروب می میرد و با طلوع از نو زنده می شود
عارف انك عمري الجايي
می دانم که زندگی آینده من
لما الماضي ببحرك يغرق
زمانیکه گذشته من در دریای وجود تو نابود می شود
بقول بحبك قلبي بيكبر
به من بگو دوستت دارم تا قلبم وسعتی عظیم پیدا کند
وسع الكون ويرجع يصغر
وسعتی به پهنای تمام دنیا پیدا می کند و دوباره کوچک می شود
عمر فوق الرمل الدايب
بر روی شنهایی که از عشق در حال سوختن می باشند
قصر الشوق اللي ما بيتعمر
قصر دلتنگی بنا کن , قصری که هیچ وقت ویران نمی شود
بحلم فيكي و عم بتامل
رویای تو را می بینم و به وجود تو می اندیشم
يكبر مرة الحلم ويكمل
و به یکباره رویای من بزرگ می شود و به رویایی کامل و دست نخورده تبدیل می شود
عمر بيتي ع ايديكي
خانه ام را بر روی دستانت بنا کن
بيت صغير يصير الأجمل
خانه ای کوچک که تمام مفهوم قشنگی را در خود داشته باشد
شو مشتاق لبيت صغير
چقدر که اشتیاق داشتن خانه ای کوچک را دارم
و انتي تحبيني مش اكتر
و اینکه تو دوستم داشته باشی به غیر از این هیچ چیز دیگری نمی خواهم
وشبابيك الالفة تضوي
و پنجره های مهربانی سرشار از روشنایی گردند
وبواب الحيرة تتسكر
و درهای پریشانی بسته شوند
دقة قلبك ترسم قلبي
قلب من ناشی از تپش های قلب توست
عمرك عمري ودربك دربي
زندگی من زندگی تو می باشد و راهی که تو می روی همان راهی است که من بر آن قدم می گذارم
مشتاق لوجهك يحميني
دلتنگ صورت تو هستم که از من حمایت کند
يحميني من وجوه الكذبة
از من در برابر تمام چهره های دروغین حمایت کند
کلمه ها
تندهلی : من را صدا می زند
وجهک : صورت تو
خلف : پشت
عمر : بنا کن
تتسکر : بسته شود
دربک : راه تو